کد مطلب:163202 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:191

شهود صحنه ها
شب دهم شب عاشورا

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا اباعبدالله

اثنی علی الله احسن الثناء و احمده علی السراء و الضراء.اللهم انی احمدك علی ان اكرمتنا بالنبوة و علمتنا القرآن وفقهتنا فی الدین و جعلت لنا اسماعا و ابصارا و افئدة و لم تجعلنا من المشركین.

اما بعد فانی لا اعلم اصحابا اوفی و لا خیرا من اصحابی... [1] .

برای كسانی كه سعادت حضور در صحنه هایی را نداشته اند، این امكان هست كه با نیروی تأمل و خیال خود به بازسازی آن صحنه ها راه بیابند و با این اشراق و نور آن را شهود كنند.

عامل این شهود و بیداری این حسن، در گرو عشق و اشتیاق و یا ترس و هراس و یا حسرت و احساس محرومیت است كه باعث می شود تا محروم مشتاق، واقعه را در این ظرف بازسازی كند و در این فضا آن صحنه های مطلوب را شهود نماید...

امشب شب عاشورا است و بازسازی این صحنه باعث می شود كه هم جایگاه


خویش را و رغبت و اشتیاق همراهی گروه های غالب و یا مغلوب را به دست آوریم و هم باعث می شود كه در این فضا به عمق رخدادها و دستاوردهای هر طرف راه بیابیم و عظمت تصمیم ها و ارزش همراهی ها و تحلیل این نتایج بر ایمان مشهود مشكوف شود.

در زیر نگاه ماه و در ابهام زمزمه ی فرات، در این شاطی وهم آلود، دسته بندی و لشكركشی و اردوگاه هایی پهن شده است.

این طرف حدود سی یا بسیت سواره و شصت تا صد پیاده و كمتر از صد نفر زن و فرزند را داریم كه در چند خیمه درهم تنیده اند تا بهتر حفاظت شوند و از پشت خندق گذاشته اند تا هجوم را كنترل كنند و خیمه ی عشق را حفاظت نمایند.

در این شب كه عصر مهلتش را گرفته اند باید برنامه ی ماندنی ها را زینب به عهده بگیرد و پرواز رفتنی ها را حسین راه بیندازد.

زینب را حسین از عصر امروز و اوایل امشب با خواب ها و شعرها به آن چه زینب هم حدس می زده و نمی خواسته به زبان بیاورد، می رساند و آماده می سازد، چه رساندنی و چه ساختنی كه تمامی چشم ها و گوش ها و دل ها را گواه دارد.

و اصحاب و اهل بیت را هم در چادر خویش جمع كرده و برایشان در ضمن چند جمله همه ی حرف ها را می زند... بهترین ستایش ها برای خداست چرا كه با نگاه حسین می توان نعمت های نهفته در بلا را دید و شناخت كه امام سجاد علیه السلام می فرماید:«اللهم اجعل شكری لك علی مازویت عنی اوفر من شكری ایاك علی ما


خولتنی». [2] سپاس در محرومیت ها بیشتر و وافرتر از سپاس در دارایی هاست، چرا كه بلا عامل آزادی و رهایی و نشان دهنده ی نقطه ضعف ها و آموزگار سلوك و شتاب و حركت بی امان است، پس بهترین ستایش ها برای اوست همان طور كه حمد در راحتی و سختی ادامه ی این تسبیح و ستایش است كه، «سبح بحمد ربك...».تجلی تسبیح در حمد است... حمدی در برابر بار رسالت و فهم قرآن و فقه دین و حمدی در برابر امكانات شناخت و معرفت و عشق و تصمیم؛ اسماع و ابصار و افئدة، كه تمامی بت ها را با علم و عشق و عمل و بلا شكسته و او را از هر شركی نجات داده است.

آن گاه از خصوصیات اصحاب و اهل بیت می گوید، از وفا و خوبی، از سعی و سرعت و از پیوند و محبت آن ها و به آن ها اعلام می دارد كه من ذمه شما را آزاد كردم و پیمان برداشتم.این ها مرا می خواهند و روز من با این ها نزدیك است.هر كدام از شما شب را مركب بگیرد و كسانی از بستگان مرا با خود ببرد.

در برابر این جمله های كوتاه و گویا تمامی حرف ها در همراهی و فداكاری و قربانی خلاصه می شود.

من امشب به این خصوصیات یاران امام حسین اشاره می كنم و سپس دو روایت از كافی درباره خصوصیات شیعه ی علی و شیعه ی جعفر می آورم.

ابا عبدالله درباره اصحاب می فرماید: «لقد بلوتهم فما وجدت فیهم الا الاشوس الاقعس یستأنسون بالمنیة دونی استیناس الطفل الی محالب امه»؛ [3] این ها را آزمودم و


در میان آن ها جز دلاور استواری كه به مرگ از طفل به پستان پر شیر مادر مأنوس تر است، نیافتم.

در این بیان از دلاوری، استواری و انس به مرگ می گوید، همان طور كه از خوبی و وفای آن ها گفته بود و همین چند خصوصیت از سرشاری وجود و توسعه و شكوفایی و انبساط وجود و از انقطاع و آزادگی و از یقین و ایمان آن ها حكایت می كند.و همین انقطاع و یقین، برای دیدار بهشت و جهنم و آشنایی و انس با فرشته ها كفایت می كند، كه نتیجه ی این انقطاع از تمامی تعلقات، روشنی چشم ها و دل ها به دیدار و نظر و دستیابی روح ها به عزت مقدس اوست، كه در آن روایت از امام صادق در برابر سؤال كسی كه از نرمش دل و فراغت و جدایی از دنیا در حضور امام و تعلق و توجه به دنیا در غیاب امام، وحشت نفاق دارد، می فرماید: نفاقی نیست، دل است گاهی نرم و گاهی سخت است.اگر بر این حال می ماندید «لمشیتم علی الماء و لصافحتكم الملائكة»؛ [4] به راستی كه بر روی آب راه می رفتید و با فرشته ها دست می دادید.

آن چه از علل الشرایع صدوق و از گفته های بریر و خطبه ی او استفاده می شود كه اصحاب جایگاه خویش را دیده بودند، نتیجه ی طبیعی این یقین و این انقطاع و زهد است كه حتی انتظار نتیجه و پیروزی و یا فرصت نمایش و زمینه ی ریا و سمعه ای نداشتند كه باز اباعبدالله علیه السلام می فرماید: «فكان الدنیا لم تكن و كان الاخرة لم تزل»، [5] و این فرمایش در نامه ای است كه از كربلا برای محمد حنفیه و بنی


هاشم فرستاده، گویا دنیا هیچ گاه نبوده و گویا كه آخرت همیشه هست... و همین جمله های كوتاه، قصه ی زهد دراز را می سازد و آزادی و انقطاع یاران حسین را توضیح می دهد.

و آن چه برای ما در میان این همه جلوه و جاذبه باید جا بیفتد، همین فراغت و زهد و همین توسعه ی وجود داشت كه در پوست دنیا نگنجیم و این جا را به چشم و دل نگیریم تا بتوانیم در تشیع استوار باشیم و درجمع اهل بیت و در فناء حسین خانه بگیریم كه در كافی آمده: «شیعتنا اهل الهدی و اهل التقی و اهل الخیر و اهل الایمان و اهل الفتح و الظفر». [6] .

هدایت به اندازه و قدر و به حدود و به تقوا و احسان، همراهی و اهلیت ایمان و فتح و ظفر را دارد و مبارزه را شكل می دهد و در این راستا بذل و بخشش و محبت و عشق و دیدار و رفت و آمد به خاطر احیای امر و تعال در تمامی نیروها، بركت در معاشرت ها و سلامت در آمیزش ها ریشه می گستراند كه قال امیرالمؤمنین: «شیعتنا المتباذلون فی ولایتنا المتحابون فی مودتنا المتزاورون فی احیاء امرنا الذین ان غضبوا لم یظلموا و ان رضوا لم یسرفوا.بركة علی من جاوروا، و سلم لمن خالطوا...». [7] .





[1] حياة الامام الحسين، باقر شريف القرشي، ج 3، ص 165.

[2] صحيفه ي سجاديه، دعاي 35.

[3] سخنان امام حسين عليه السلام، ص 202.

[4] بحارالانوار، ج 6، ص 41، ح 78.

[5] بحارالانوار، ج 45، ص 87، ح 23.

[6] كافي، ج 2، ص 223، ح 8.

[7] كافي، ج 2، ص 237، ح 24.